شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

*عاطفه*

+ . بابام رو ديدم که با يه کاغذ داشت ميرفت بيرون … بهش گفتم کجا ميري ؟ گفت : يه يارويي ماشينش رو پارک کرده جلو در خونه ميخوام براش ياداشت بنويسم ! بعد چند دقيقه برگشته ميگم چي نوشتي ؟ تندي که نکردي ؟ ميگه : نه کاغذ رو سفيد گذاشتم که بدونه ميتونستم بهش چيزي بگم، ولي نگفتم شايد اصلاح بشه . . .
6ayad eslah beshe:)
*عاطفه*
بابايه منه ديگه به دخترش رفته :D
*عاطفه*
نه بابام به من رفته ........خخخخخخخ
قتليش
بچه ها همه غلاف کنيد وايسين تماشا کنيد جاي همتون عاطي فيد ميزاره
چه جالب :)
*عاطفه*
:D
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله مرداد ماه
vertical_align_top