همه هستیم
کاش یک روز فقط یک ساعت، کمتر از آن حتی !!! کاش یک روز همه می فهمیدند که هدف چیست!!! خدا کیست که می گویند همین نزدیکیست لای این شب بو ها پای آن سرو بلند!!! کاش یک روز همه مجنون باشند تا بفهمند چه دردیست جدایی از عشق حبیب جمشیدی
همه آدم بودند همه می فهمیدند راز ادراک زمین را با ماه.
کاش روزی برسد همه آزاد شوند از قفس نفس تـــهی
آری این روز چه روزی باشد همه آزاد همه شاداب کسی تنها نیست
. . . .
. . . . .
کاش می شد که عوض شد . . .
نه به شکل نه به رنگ نه به پیراهن تن . . .
کاش می شد قصه ای را خط زد.
کاش می شد لحظه ها بر می گشت
پدرم پیر شده،مادرم دل گیر است و خدا هنوز نزدیک است به همان سرو بلند!!!
انقدر غرق در این حصرت ها دل به فردا دادم که کسی با من نیست که کنار حوض نقاشی یمان بنشینیم و صحبت بکنیم.:(
آنقدر غرق حوص بودم و سر خوش ز خودم که خدا نیز دگر با من نیست
آن خدایی که اگر دور شوی او به تو نزدیک است
آن خدایی که زار من و دختر همسایه را می دانست.
آن خدایی که شبها گریه ی مادرم را او فقط میدید!!!
کاش یک روز همه آدم بودند و زمین جای قشنگی می شد
آرزو ی من شاید همینها باشد و تو شاید تنها معشوقه ی من!!!
پس بیا دست به دست هم از این کی کاش ها بگزریم و به حقیقت برسیم
به همان آبی مطلق
به همان جا که قدم های من و تو روی شن ها جا می ماند. . .
قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت |